۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

سه دهه توهمات خونین هخا رجوی

انسانهای خود بزرگ بین درتاریخ کم نداشته ایم که جنگ های خونینی را در تاریخ برپا کرده اند چرا که دارا ی توهمات بسیار ی بوده اند. یکی از مشخصات رهبران متوهم خیالاتی بودن آنهاست که در رویاهای خود طرحها ونقشه های بزرگ دارند .نمونه بارز آن در صد سال اخیر هیتلر است که در تفکر ذهنی خود در حالیکه ارتش سرخ به پشت در های سنگرش رسیده بودند هنوز نقشه ها را در مقابل خود قرار میداد و طر ح حمله به کشورهای دیگر را میکشید و جالب این بود که اطرافیانش که بوضوح از واقعیت ها خبر داشتند با او همراهی میکردند تا اینکه دستور خودکشی دستجمعی آمد.این مثال نشان میدهد که رهبران خود شیفته ومتوهم میتوانند درابعادهای مختلف خونریزیهای متفاوتی را بر پا کنند. نمونه دیگر استالین که خود را الگوی رهبری پرولتاریا میدانست با هر دگر اندیشی با سرکوب وکشتار های خونین رفتار میکرد وا نقلاب فرهنگی مائو را هم که یادمان نرفته است تا باصطلاح انقلاب فرهنگی آخوندی که نتیجه اش کشتار دانشجویان و دیگر مخالفین وگسترد ه تر کردن زنجیر سرکوب وا سارت مردم ایران بوده است . توهمات خمینی برای فتح کر بلا برای رسیدن به قدس و ..بعد رجوی که قدرت را حق خود میدانست و رهبری انقلاب را دزدیده شده میدانست چرا مشخص نیست چون توده ها که بدنبال او نرفته بودند و او را به عنوان رهبر انتخاب نکرده بودند بلکه شش میلیون نفر به استقبال خمینی مرتجع رفتند که خود نشان دهنده سطح دانش سیاسی مردم رها شده از بند یک دیکتاتور بنام شاه  بود که در بند ارتجاع خمینی رها شده بنام آ زادی


.
رجوی از ابتدا این توهم را داشت که رهبری حق او بوده است و بر همین اساس البته با تاکتیک های متفاوت از جمله حمایت از امام ضد امپریالیست و غیره  هدف خود را بدست آ وردن این حق از دست رفته میکرد و در ابتدا سعی کرد که با حمایت از خمینی باصطلاح ضد امپریالیست وایجاد جبهه ضد امپریالیستی با او به حکومت نزدیک شده و حق از دست رفته خود را بدست آ ورد. ولی خمینی که خود از جنس رجوی وبرعکس بود تمامی قدرت را میخواست وحاضر به باج دادن به شغال نشد و خود گرگ ماند وقربانی مردم. رجوی در ادامه کار خود که از نزدیکی به خمینی برای بدست آ وردن قدرت در دراز مدت نا امید شده بود سی خرداد را نقطه عزیمت خود برای تسخیر قدرت قرار داد و با اتحاد با بنی صدر و توهم ده میلیون رای بنی صدر که بنی صدر مدعی آن بود -هرچند که این رای ها را در اثر حمایت خمینی بدست  آورده بود -سی خرداد را به عنوان مقابله با کودتا و مقایسه با زمان مصدق تئوریزه کرد و زمینه یورش برای قدرت را دراین روز پایه ریخت که نتیجه اش جری تر شدن حکومت وسرکوب خونین توسط رژیم جنایتکار بود . رجوی در  ادامه توهمات خود اعلام جنگ مسلحانه نمود و در روز پنج مهر سال شصت با شعار مرگ بر  خمینی تظاهرات مسلحانه برای شکستن جو و زنجیر برای به میدان کشاندن توده ها را مبنی کار قرار داد نتیجه ا ین توهم رجوی این بود که رجوی ماند وحوضش و توده ها نه تنها حاضر به همکاری با او نشدند بلکه افرادش را دستگیر وبه نیروهای پاسدار وبسیجی تحویل میدادند -این را میگویند کار زمینه ای توده ای کردن ونتیجه اینکه کسی بخواهد بنام توده ها در واقع حق رهبری خود را پس بگیرد و بر سرقدرت بشیند وبرای این کار هم بسیار عجول باشد وکار توده ای هم نکرده باشد نتیجه  همان شد که رجوی با بنی صدر ماتیک مالیده فرار به فرانسه
در فرانسه قول سرنگونی رژیم را رجوی پس از شش ماه داد ولی این شش ماه شد شش سال ودرا ین بین رجوی توهم ارتش ازادی بخش گرفتش وبه یک دیکتاتور دیگر بنام صدام حسین پناه برد به بهانه اینکه فرانسه میخواهد که او را ساکت کند -در حالیکه میشد مستقل ماند و در فرانسه برای حقوق پنا هنددگی از جمله حق فعالیت سیاسی داشتن مبارزه کرد کاری که امروز با هزارن وکیل و هزینه میلیونی برای ماندن در عراق میکنند  وکرده اند -ولی نه ر جوی این را بهانه برای رفتن به عراق و تشکیل ارتش خود شد و بازی تعادل قوایی خود را ادامه داد که خود را با توهم حمایت عملی و ذهنی از صدام بنا کرد و با حمایت صدام چند عملیات هم نمود که طی آن ارتش عراق در ابتدا راه را برای آنها صاف میکرد و بعد آنها باصطلاح  جشن پیروزی میگرفتند این نمایشات چون البته نمایش صدام -رجوی بود و پایه مادی واقعی نداشت با جریان آتش بس رجوی را باز به یک تصمیم عجولانه و توهمات هخایی وا داشت که ا گر به رژیم که اکنون تضعیف شده است  حمله کند فتح تهران را در پیش دارد و به نیروهایش هم گفت :وعده ما تهران وحتی مرکز فرماندهی اش در تهران را مشخص نمود.
توهمات رجوی این بود که رزیم تضعیف شده است ، مردم خسته شده اند و رژیم دیگر قدرت بسیج برای مقابله ندارد و جنگ که یک پایه وعصای دیگر رژیم در کنار عصای سرکوب بوده است با شل شدن عصای جنگ زیر پایش میلرزد و نیاز به یک
تلنگر رجوی دارد

رجوی به هنگام عملیات موسوم به دروغ جاویدان دست برای قربانیان توهماتش برای فتح تهران تکان میدهد

ولی نتیجه این توهمات خونین :شکست  فضاحت باری برای رجوی بود که میخواست تهران را فتح کند و بیش از هزار نفر از نیروهایش یا کشته ویا بدست رژیم ویا مفقود شدند و رژیم هم در زندانها دست به کشتار های وحشتناک زد
قربانیان توهمات رجوی وبلی گفتن آنها قبل از  عملیات موسوم به فروغ یا دروغ جاویدان
درادامه هم رجوی که خودرا فرمانده کل این ارتش ورشکسته وعملیات بنام فروغ یا دروغ جاویدان میدانست هیچ مسئولیتی به گردن نگرفت و همه گناه را به افرادش نسبت داد که خالص نبوده اند و به فکر زن وبچه بوده اند و خدا وند یقه شان را گرفته است وبرگردانده است .یکی نبود به این مرتیکه بگوید مگر تو از افرادت وذهنشان خبر نداشتی که آنها را برای فتح تهران فرستادی
بعد از آن رجوی که دید که این تیر هم به خطا رفت دوباره به فکر ترور واعدام انقلابی افتاد و افرادش را برای ترور و خمپاره زنی به ایران میفرستاد که بعضا هم ا فراد ناراضی بودند که زودتر از شرشان راحت شود و نتیجه این بود که رژیم ا یران نمایش خاتمی را راه انداخته بود و مردم میتوانستند مقداری تنفس کنند ومیتوانست این امر گسترده تر شود و تضادهای درون رژیم را با حضور مردم متناقض تر کند با بمب های مجاهد دوباره سرکوب را گستر ش دا ده و سرکوب را شدیدتر کند چرا که رجوی میخواست با هماهنگی صدام حسین انتقام گیر ی کند و هم جو را به نفع جناح سرکوبگر تر بچرخاند و بقول خودشان رژیم را یکدست تر به نفع سر سخت ترها نماید و باز رژیم این را گرفت وجناح سرسخت تر گسترش سرکوب را افزایش داد
زمان گذشت و خاتمی حذف شد و  آمریکا عراق را اشغال کرد و رجوی که در ابتدا شوکه شده بود ا ستراتزِ ی خود را با جناح جنگ طلب امریکا و پنتاگونی ها تنظیم کرد که جرقه جنگی و درگیری نظامی به پیش  آید و برای او هم نمدی . هرچند این توهمات رجوی در عمل هم شاهد هستیم که شکست خورده است و باید جول وپلاس خود ار از اشرفی که میگفت برای جهانی ایستاده است جمع کند وبرود ولی هنوز در پی توهمات خونین خود برای شب قدر ی مانند لیبی برای مردم ایران است و از برای توهمات قدرت طلبانه خود و رهبری که حق خود میدانست حاضر به آتش کشیده شدن مردم ایران ویک جنگ میباشد و هنوز نیز بر این طبل میکوبد ا ز خود فروشی در صحرای نوادا و آموزش برای ترور و جاسوسی تا همکاری با موساد
این توهمات خونین وهخایی رجوی طی سی سال برای قدرت ورهبری بوده است که او فکر کرده وتوهم داشته است که حق او بوده است واز او دزدیده شده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر