۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

سفر کوبلر به تهران و آ رزوی رجوی برای انتقال افرادش به ایران ؟

سفر كوبلر به تهران و نگراني مجاهدين، منبع سایتهای جدا شدگان مجاهدین خلق
شوراي ملي مقاومت وابسته به مجاهدين در اطلاعيه از سفر آقاي مارتين كوبلر به تهران ابراز نگراني كرده و نوشته است: «همزمان با سفر آقای مارتین کوبلر، نماینده ویژه ملل متحد در باره عراق،  به تهران، مقاومت ایران بار دیگر نسبت به هرگونه گفتگو با رژیم آخوندی در مورد اشرف و مداخله دادن این رژیم در موضوع اشرف هشدار می‌دهد و آن را غیرقانونی و غیرقابل قبول و نقض آشکار بسیاری از معاهدات و قوانین بین المللی می‌داند»
سرتاپاي اطلاعيه يك صفحه اي را كه نگاه كنيد هيچ جمله اي غير از اين جمله پيدا نمي كنيد كه آنرا به شكلهاي مختلف تكرار كرده است. البته اگر حرف دل مجاهدين قرار باشد جاي منتشر شود اين نيست. آنها در اصل خواهان انتقال بيش از نود درصد ساكنان اشرف و ليبرتي به ايران هستند. آنها مي خواهند از شر اين نفرات راحت شوند چون نه كشوري آنها را قبول ميكند و نه مجاهدين 
تمايل دارند كه آنها به كشورهاي اروپا و آمريكا منتقل شوند.


براي اثبات اين حرف كافي است به پروسه پانزده هشت ساله قبل از سقوط صدام را در مناسبات مجاهدين با نيروهاي خودش مورد توجه قرار داد. رجوي در نشستهاي موسوم به حوض كه در سالن بهارستان (پايگاه جلالزاده) برگزار كرد رسما اعلام كرد كه «خروجي نداريم» يعني كسي رابه بيرون نمي فرستيم و بعدها كه در اثر فشار كساني كه ميخواستند از تشكيلات خارج شوند راه به بيرون باز شد، حرفش اين بود كه به هيچ عنوان به خارج نمي فرستيم. (منظور به كشورها اروپا و آمريكا).
البته اين را رجوي دهها بار در نشستهاي عمومي توضيح و تشريح كرد كه اگر به خارج برويد مورد استفاده  رژيم قرار خواهيد گرفت ولي وقتي به ايران برويد اينطور نيست  اگر هم بخواهيد فعاليتي عليه ما بكنيد زبان ما دراز است و مي گوييم كه از طرف رژيم است.
در يك كلام اگر بخواهيم خواست رجوي را در مورد نفرات ساكن اشرف و ليبرتي  بيان كنيم اين است كه او صدبار ترجيح مي دهيد همه افراد بغير از نفرات خاص خودش، به ايران بروند تا بقول او ديگر مهره سوختهاي باشند و نتوانند عليه او فعاليتي بكنند.
رجوي نيك مي داند كه هر كدام از نفراتي كه در تشكيلات هستند و به بيرون بروند مثل يك دشمن بالقوه براي او هستند. كاملا منطقي است كه وقتي فردي پس از بيست تا سي سال با شعارهاي پرطمتراق و دهان پركن مثل مبارزه براي آزادي و انقلاب مريم و هزار حرف پوچ ديگر نگهداشته شده و حالا پا به بيرون از تشكيلات مي گذارد و چشمش به حقايق باز مي شود و مي بينيد زندگي در همه اين سالياني كه او در تشكيلات بوده، ادامه داشته و همه چيز پيشرفت كرده جز او كه اسير بوده، دچار يك تحول روحي و رواني مي شود و اولين مسبب اين وضعيت را نيز رجوي و تشكيلات منحوس او مي داند.
پس بنابراين رجوي از دو گزينه اعزام نفرات به خارج از كشور يا به ايران، صددرصد ترجيح مي دهد كه به ايران بروند. و اين را قطعا بارها و بارها به كوپلر و طرف و حسابهايش در جريان نقل و انتقال نيز گفته است.

 ولي  در ظاهر و آنهم صرفا براي مصرف داخل تشكيلاتي اين حرفهاي پوچ و بي محتوا را بر زبان مي آورد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر