۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

خبرهای آشکار و پنهان ازقربانیان قلعه فکری رجوی



سفر مارتین کوبلر به ایران وباز گشت هزار تن از اعضای مجاهدین به ا یران
گفته میشود که مارتین کوبلر در روز هفتم ماه  مه به ایران سفرکرده است تا زمینه خبر شایع شده "بازگشت هزار تن "از افراد مجاهدین به دامان رژیم ایران را مهیا وفراهم سازد. البته این جالب است که بدانیم تاکنون هفتصد تن از "گوهر های بی بدیل "رجوی به ایران به دامان "پاک "جمهوری اسلامی تحت نظر صلیب سرخ جهانی باز گشته اند وبعضا نیز در اروپا آورده شده اند که خط رژیم را به پیش میبرند و بعضا این افراد نیز به ایران رفت و آمد دا رند. اما نکته دیگر اینکه رجوی هم قبلا درباره این افراد گفته است که اینها از "ابتدا جاسوس رژیم "بوده اند ویا "با قول پیکان و زن وهمسر وزندگی "آنها را فریب دا ده ا ند . میبینید که درواقع رژیم ایران تا داشته باشد چنین دشمنانی داشته باشد که صدتا صدتا همه "جاسوس ومزدور "بوده اند اینهم از ابتدا که به مجاهدین پیوسته اند !میماند تنها این سوال که چرا این افراد را مجاهدین دهها سال در نزد خود نگه دا شته اند؟ نتیجه گیری :آیا رهبر هم جاسوس رژیم جمهوری اسلامی است ؟چرا که رهبری که این همه دسته های صدتایی مزدور را که نگه دارد و از آنها به  عنوان "گوهران بی بدیل "نام ببرد دیگر جای شک نمیگذارد که خودش هم بود دا رد.
 صلیب سرخ هم مزدور رژیم ایران شد!



البته در نوشته بالا گفته شده که وضعیت "مزدوری "در سازمان مجاهدین چگونه است ولی گفته میشود که :مطلب زیر را بخوا نید خود متوجه میشوید که قضیه چیست و به این نتیجه میرسید که در نزد روح خبیث رجویسم خودش هم مزدور است با توجه به همان استدلالهای بالا ، چه رسد به مزدوری سرکوزی ، ژیسکاردستن ،صلیب سرخ ، سازمان ملل ، کوبلر و... عجب رژیم قدرتمندی است که هم در آمریکا با او "مماشات "میکنند و به او باج میدهند اسم مجاهدین را "در لیست تروریستی "خود میگذارند وهم در فرانسه سرکوزی آنها را به جرم "پولشویی" دستگیر میکند و هم در آلمان به عنوان کلاهبرداری مالی آنها را تحت تعقیب قرار میدهند و  هم در انگلیس و سوئد و سوئیس . البته همه این ها قبلا به عنوان مزدور رژیم مفتخر شده اند . این رژیم آدم فکر میکند عجب قدرقدرتی است وقتی میتواند چند ین رئیس جمهور و صدر اعظم و وزیر وسازمان ملل را به عنوان مزدوری بکار بگیرد !یا اینکه باور کنیم دیگر  حرفهای مجاهدین را که سی سال است که میگویند این رژیم پوشالی است در حال سقوط فقط باید این اسم مجاهدین از لیست تروریستی عمو سام خط بخورد !تا مجاهدین پر در بیاورند و فقط با یک اشاره انگشت این رژیم در حال سقوط را ساقط کنند . ای عمو سام این کار را بکن !ما مردیم دراین خارجه وفرنگ دلمان هوای ایران را کرده است ، توخودت هم ظاهرا که میگویند در جهت "رژیم چنج "هستی چرا پس دیگر تعارف میکنی ! واین بیچاره رجوی هم که شب زفاف با هر کس میرود از صدام یا بقول سخنگوی "اشرف"حسین مدنی با لوس انجلس تایمز در سال دوهزار و پنج :حاضر به همکاری -بخوان مزدوری و همخوابگی - با هرکشور دمکراتیک از جمله آمریکا میباشد ، پس چرا عمو معطلی ؟هان !همانظور که رهبر با هوش  وشیر خفته رجوی میگوید :شما نامردی میکنید و با رژیم مماشات!

بهار ایرانی، نهم می 2012
http://www.mojahedin.ws/?p=7752

شاید کمتر کسی نداند اطلاعیه ۲۰ ماده ای مطول، تکراری، کسالت بار، مضحک شورای ملی مقاومت در محکومیت صلیب سرخ جهانی که با آن صدای آمیخته به حب و بغض و کینه فرقه ای گوینده به مدت یک ساعت از تلویزیون مجاهدین پخش شد، در ماهیت امر یک خودزنی فرقه ای – تروریستی بیش نبوده و نیست که پیش از هر هدف و خاصیتی نویسندگان آن و بالاتر از همه خانم و آقای رجوی را افشا و مورد مضحکه عام و خاص قرار داده است. خلاصه پیام فارغ از همه جنجال ها و فضاسازی های همیشگی سازمان این است که چرا سازمان صلیب سرخ جهانی اقدام به ردوبدل کردن نامه های ساکنین ترانزیت با خانواده های آنها و همچنین تلاش برای برقراری رابطه بی واسطه بین آنها نموده است. و فراتر از همه اینکه چرا صلیب سرخ جهانی با چنین اقدامی موجب فرار برخی از اعضای سازمان از مکان ترانزیت و رفتن آنها به سمت خانواده شده است. این عصاره و مخلص آن بیانیه ای است که زمین و زمان را به هم می دوزد تا ثابت کند پشت اقدامات صلیب سرخ جهانی، و هم فرار ساکنین ترانزیت از تشکیلات رجوی، جمهوری اسلامی است و لاغیر!! و البته این مضحک ترین بخش ادعا و بیانیه شورای ملی مقاومت رجوی است. چرا که سبب شده رجوی خودش را به جهالت بزند و فراموش کند که اساسا وظیفه نهاد بین المللی مثل صلیب سرخ جهانی تلاش برای برقراری ارتباط، اطلاع رسانی و در نهایت نجات انسان ها از شرایطی است که با هر تعریف و دلیلی بر آنها تحمیل شده است. بهتر است پیش از هر چیز بخش کلیدی این اطلاعیه را مرور کنیم :

“در روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت (۳۰ آوریل۲۰۱۲) دفتر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در بیرون از دیوارهای کمپ لیبرتی، ۱۷نفر از ساکنان را برای احراز هویت و انجام مصاحبه، طبق روش معمول، فرا خواند. اما با کمال تعجب هفت تن از آنان به‌طور غافلگیرانه، به جای کمیساریا با نماینده صلیب مواجه شدند که به گفته خودش برای رساندن نامه و وصل«ارتباطات خانوادگی» به این محل آمده بود. … ورای این عمل مجرمانه و غافلگیر کننده صلیب سرخ خوشبختانه سه تن از مجاهدین ناراضی از اینکه صلیب سرخ برایشان نامه آورده به وکلایشان شکایت کرده اند و قصد دارند صلیب سرخ را سو کنند!”

نکته جالب اینکه اطلاعیه تأکید می کند چهار نفر باقیمانده که همگی از یک خانواده بوده از طریق همین امکانی که صلیب سرخ در اختیار آنها گذاشته با خانواده های خود در نروژ تلفنی صحبت کرده اند.

“چهار تن از این هفت نفر که اعضای خانواده مجاهد شهید عبدالرضا رجبی بودند با خویشاوندان خود در نروژ تلفنی صحبت کردند.”

اقدامی که به شدت مورد اعتراض شورای رجوی قرار گرفته است. خوب در این صورت با فرض سو کردن صلیب توسط آن سه نفر ادعایی، می شود اینگونه نتیجه گیری کرد که ولو به فرض صحت ادعای شما مبنی بر همدستی صلیب سرخ با جمهوری اسلامی و حتی به فرض مزدور بودن صلیب سرخ؛ اما حداقل اینکه این چهار نفر خانواده رجبی اعتراضی نسبت به اقدام مزدورانه!! صلیب سرخ نکرده، و به میل و اراده خود با خانواده تماس گرفته و زور و اجباری در کار نبوده است. و نکته جالب تر اینکه بیانیه شورا تأکید دارد که برخی بستگان این خانواده نیز توسط جمهوری اسلامی اعدام یا کشته شده اند. با این حساب معلوم نیست این چهار نفر علیرغم آن همه فضاسازی رجوی علیه خانواده های اطلاعاتی!! و نقش مستقیم وزارت اطلاعات و جمهوری اسلامی در ایجاد اینگونه روابط و تعاملات خانوادگی و همه هشدارهای رجوی درباره لابی های جمهوری اسلامی با نهادهای مورد اشاره چطور حاضر شده اند از همین امکانات که به زعم بیانیه دست نشاندگان جمهوری اسلامی در اختیار افراد او قرار داده اند، با خانواده هایشان تماس بگیرند.

اما عکس آن را می توان نتیجه گیری کرد، اینکه به هر حال هنوز افراد حاضر در ترانزیت زیر فشار و محاط تشکیلاتی رجوی حتی قادر به ایجاد رابطه تلفنی با خانواده خود نیستند. و این فرض قریب به یقین حداقل مسئولان ترانزیت را موظف می کند نسبت به تأمین فضای آزاد و بدون نظارت سازمان برای آزاد شدن از قید تشکیلات و در ادامه فراهم شدن واقعی فرصت انتخاب بیشترین اهتمام ممکن را بخرج بدهند.

واقعیت و مسئله اصلی این است که شورای ملی مقاومت رجوی بخوبی می داند داستان ترانزیت و تأسف اش از کج کردن راه اعضای اش از کمیساریای به نهادهایی مثل صلیب سرخ و حتی دولت عراق، به همین هفت نفر ختم نخواهد شد. می داند که نقش و وظیفه و جایگاه نهادی مثل صلیب سرخ جهانی نه به جمهوری اسلامی مرتبط و مربوط است و نه به اهرم و فشارهای کذایی مورد نظر ایشان نیازمند است، و مهمتر از همه اینکه می داند ترانزیت آنگونه که از اسم و ماهیت اش بر می آید، ترانزیت است. یعنی محل عبور یعنی ساده ترین تعبیر و معنایی که از آن متصور هستیم. بنابراین باید از اینجا هم رفت. اما خاصیت ترانزیت این است که در مقایسه با اشرف افراد در اینجا از امکان و توان و اعتماد به نفس بیشتری برای رفتن همیشگی از قلعه های الموت رجوی را برخوردارند. پس بطور طبیعی ضریب ریزش هم در مقایسه با اشرف به مراتب بیشتر است. اما باز جای شکرش باقی است که شورای رجوی کمی انصاف به خرج داده و از اساس نرفته پشت این ادعا که همان مزدوران مستقیم وزارت اطلاعات رفته اند در لباس مأموران صلیب سرخ جهانی. این را از این جهت می گویم که وقتی در همین بیانیه رجوی برای اثبات ادعاهای اش مثلا سری به جایگاه سوئیس در مناسبات اقتصادی اش با ایران می زند و به این نتیجه میرسد که چون رده بندی این معاملات طی سال ۲۰۰۳ تا به امسال از رده پنجم به رده دوم رسیده، پس لاجرم دولت سوئیس هم در این قائله دست داشته و پای او را هم به میان می کشد، بطور طبیعی طرح ادعای این همانی رجوی و شورای او چندان هم غافلگیرکننده و دور از ذهن نخواهد بود.

اما فارغ از این شوخی های بامزه رجوی و شورای او، به کل صورت مسئله رجوی و وضعیت حال و آینده او همچون وضعیت او در سه دهه گذشته باید از زاویه الغریق یتشبث من کل الخشاش نگاه کرد. در غیر این صورت همچون رجوی داریم وقت خود و مخاطب مان را تلف می کنیم. بدتر اینکه به شعور توأمان یکدیگر هم توهین می کنیم.

------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر