۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

چه کسانی نگران توافقات بر سرنزاع هسته ای میباشند؟

نگاهی به اخبار این روزها شاید نشان از یک توافق بر سرمساله هسته ای بین چند کشور قلدر امپریالیستی که خود را "جامعه جهانی "نام نهاده اند وبه باج خواهی از  جهان میپردازند و رژیم اسلامی درا یران باشد. در اینکه چه مسائلی این دو را به میز مذاکرات کشانده است بی شک وضعیت هردو طرف در شرایط بحران سرمایه داری جهانی در این دوران میباشد که وضعیت اوباما در انتخابات نمایشی ریاست جمهوری آمریکا و وضعیت او در مقابل حریف که مساله ایران را در مرکز ثقل تبلیغاتی خود قرار داده است ، فشار لابی های اسرائیلی به او و اختلاف نظر در جبهه متحدین گردن کلفت های جهانی در بحران سرمایه داری جهانی و در رژیم ایران نیز که کاملا روشن است که تحت فشار اقتصادی ، سیاسی عمیق و رودر رویی با توده های زحتمکش که ترس اصلی رژیم  از آنهاست .برای رژیم . این مجموعه مسائل باعث شده است که این دو را به میز مذاکره بکشاند. ولی در این میان جریانها وکسانی میباشند که از این مذاکرات بهیچ روی دل خوشی ندارند.که در راس آنها اسرائیل ومجاهدین خلق و کشورهای عربی بویزه عربستان میباشند .
ولی مساله اصلی برای مخالفین مردمی حکومت اسلامی این است که آیا این توافقات به سود جنبش مردم زحمتکش ایران میباشد واز این زاویه است که باید به عنوان ا پوزیسیون مردمی ،ونه جنگ طلب ، به این مساله نگاه کرد. اگر بدانیم که میلیتاریسم امپریالیستی در منطقه با افزایش بحران یک رابطه مستقیم دارد وبهره برداری رژیم ایران از فضای جنگی و بحران هم ، که این هردو به ضرر وزیان جنبش های مردمی میباشد چرا که رژیم اسلامی میتواند افکار عمومی را به سود خود منحرف کند و پاسخگوی آزادی خواهی و خواسته های اقتصادی مردم نباشد ، ودر یک کلام رو در رویی اصلی با مردم زحمتکش را به کنار بزند و با بحران ها و جنگ مساله اصلی را بپوشاند یعنی خواسته های آ زادی و برابری را. ودر یک کلام جنبش را به همین بهانه بیشتر وبیشتر سرکوب نماید با بهانه دشمن خارجی و همه چیز را با دشمن خارجی توجیه کند واگر بدانیم که امپریالیستها هم درجهت سرکوب جنبش مردم زحمتکش و جایگزین کردن آلترناتیو خود میباشند وبا توجه به عدم رشد وسازمان دهی جنبش مردم زحمتکش میتوان نتیجه گرفت که جنگ وبحران به نفع رژیم ونیروهای ارتجاعی وا مپریالیستی میباشد وبهمین دلیل سازش این جناحهای ارتجاعی جهانی و داخلی را باید به سود جنبش های درون ایران دانست، چرا که با وجود جنگ و بحرا ن جنگی این نیروهای ارتجاعی میباشند که سود میبرند واز دل جنگ و بحران جنگی در حالیکه جنبش در ضعف مطلق در سازماندهی قرار دارد ، آزادی و دمکراسی و برابری بیرون نمیاید. این تنها نیروهای جنگ طلب مانند مجاهدین خلق وسلطنت طلب ها وراستها واسرائیل وعربستان وبخشی از داخل رژیم های ایران وامپریالیستی میباشند که اکنون بر طبل جنگ میخواهند بکوبند وجناحهای دیگر ارتجاعی از درون رژیم و درون رژیم های امپریالیستی درواقع بحران جنگ را برای سیستم جهانی سرمایه داری و وضعیت منطقه حساس خاورمیانه در جلوگیری از یک جنگ وبحران بطورموقت میبیند والبته این توافقات ریشه ای نیستند و تناقضات درون سرمایه داری و امپریالیستی بحران دیگری را در صف ودر درون خود دارد و اگر توافقاتی هم بشود موقت است و حل  کامل بحران نیست چرا که ریشه های  نظام پلید سرمایه داری همیشه زاینده جنگ وفقر وبحران میباشد و تضادهای درون جبهه سرمایه یعنی بین تضاد منافع درون امپریالیستی و همچنین منطقه ای بر سر قدرت طلبی با جمهوری اسلامی وهمچنین داشتن دشمن فرضی از نیازهای این وتناقضات درون سرمایه داری جهانی در این دوران  برای جبهه امپریالیستی و ارتجاع  جمهوری  اسلامی میباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر