۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

:محمد ب . عضو پیشین مجاهدین :دست و پا زدنهای رجوی برای حفظ اشرف






اكنون كه آخرین روزهای حیات اشرف فرا رسیده و این «دژ مستحكم» و «قلب طپنده انقلاب ایران» دارد آخرین روزهای عمرش را سپری می كند، از دست هیچكس هم كاری ساخته نیست، «رهبر مقاومت» هم نیز همانند ده سال اخیر و همانند همه سرفصلها در گوشه ای خزیده و فقط دورادور و آنهم بصورت تلفنی حرفهای همیشگی اش را نشخوار میكند...
رجوی اینبار از زبان «شورای ملی مقاومت» به بیان حرفهای همیشگی اش پرداخته و سعی كرده كه انتقال را حتی برای یك روز هم شده به عقب بیندازد. در اطلاعیه شورا  ابتدا به سفر نخست وزیر عراق اشاره شده و در مورد مبادلات تجاری ایران و عراق نوشته است:
«رژیم ملایان اعلام کرد حجم مبادلات دو کشور در سال ۱۳۹۰ با ۵۰ درصد افزایش نسبت به سال قبل از آن به ۷/۹ میلیارد دلار رسیده و امسال به ۱۲ میلیارد دلار می رسد.»
رجوی تمام اخبار و تحولات مربوط به سفر مالكی به تهران را شاید دهها بار خوانده و دیده و شنیده و ورانداز كرده و بالا و پایین كرده و این ور و آن ور كرده كه یك جمله یا یك كلمه «منافقین» پیدا كند ولی هیچ چیز پیدا نكرده تا سرتیتر اطلاعیهاش كند و آنرا در بوق و كرنا ببرد كه آهای مردم دنیا ببینید اصلا هدف اصلی سفر مالكی به تهران ما بوده ایم. البته این خودبزرگ بینی زاتی رجوی است و كاریش هم نمیشود كرد. خلاصه حالا كه حتی یك كلمه هم از جانب طرفین مذاكرده كننده در تهران در باره اینها بیان نشده رجوی ناچارا به حجم مبادلات اقتصادی و تجاری این دو كشور پرداخته است. البته شاید رجوی تاكنون فهمیده باشد كه مجاهدین اساسا دیگر از نظر دولت ایران و عراق پایان یافته تلقی می شوند و مهم از دست ندادن اشرف بود كه رجوی 
 از دست داد و جام زهر را سر كشید.


در انتهای اطلاعیه هم رجوی خواسته هایش از شورای امنیت سازمان ملل و كوپلر و مالكی و رئیس جمهور آمریكا و رئیس جمهور آینده فرانسه و الی آخر را خواسته است، چهارتای این خواسته ها كه همچنان به آب و فاضلاب لیبرتی می پردازد دو تای آن را كه ملاحظه كنید:
- بیرون بردن زرهیها از لیبرتی
ـ باقی ماندن نفرات لازم و کافی در اشرف همچنانکه نماینده ویژه دبیرکل توافق کرده بود، برای نگهداری و حفاظت از اموال و مالکیتها تا زمان حل و فصل این موضوع.
محور اول كه برای بهم نخوردن ساختار فرقه ای است و میخواهد لیبرتی را هم مثل اشرف تبدیل به یك محیط بسته كند تا كسی وارد آن نشود و بتواند شاید چند سالی دوباره این اسیران مفلوك را نگه دارد. و اما محور دوم برای نگه داشتن «قلب طپنده انقلاب» ایران است حالا این نفرات «لازم و كافی» چقدر باشند؟ مثلا 1200 نفر، «زمان حل و فصل این موضوع» چه مدت است؟ شاید چند سال و شاید هم تا آخر عمر.
البته بگذریم كه دیگر آن سبو بشكست و آن پیمانه بریخت دیگر سالهاست كه «قلب طپنده انقلاب نوین ایران» از كار افتاده تا الان هم كه نفسی می كشیده بخاطر ریكاوریهای متعدد و مجموعه دستگاههای تنفسی است كه به آن وصل بوده، است. دیگر اشرف تمام شد و  رجوی هم هیچ كاری نمی تواند بكند جز اینكه در لیبرتی بنشیند و منتظر باشد كه چه موقع خانم كلینتون دست كرامتی برایش دراز كند.
راستی انقلابیونی كه در بدو تاسیس شعارشان «مرگ بر امپریالیست» بود و هرگونه مصالحه با امپریالیست را خیانت به خلق می دانستند و وظیفه انقلابی شان را كشتن ایادی امپریالیست می دانستند اكنون به چه روزی افتاده اند كه محتاج نیم نگاهی از وزیر خارجه آمریكا هستند. آیا این خیانت به اصول و عقاید سازمانی نیست؟ مگر كتاب شناخت كه اصلی ترین و پایه ای ترین كتاب ایدئولوژیك سازمان است و بقول مریم رجوی، مسعود بعنوان یكی از اصلی ترین اعضای گروهی ایدئولوژی سازمان آنرا به رشته تحریر در آورده است به صراحت ننوشته است كه، در هیچ زمانی و هیچ مكانی بین و خلق و امپریالیست هیچ مصالحه ای صورت نخواهد گرفت و اگر هم چنین شد اپورتونیسم راست می باشد؟
قضاوت این  امر باشد برای آیندگان...

24 آوریل 2012

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر