۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

حرف آخر مجاهدین چیست ؟

درواقع درد سران مجاهدین درد دیگری است که از زبان عوامل آنها بیان میشود . عوامل آنها نیز همان لابی های گوناگون طرفدار اسرایئل و جنگ طلبانی میباشند که در واقع با حمایت مجاهدین میخواهند از انها به عنوان ابزاری به شکلهای مختلف استفاده کنند. در همین رابطه حرف آخر مجاهدین و همیشگی آنها را یک سیاستمدار آلمانی به زبان آ ورده است .عموما سیاست مجاهدین این است که حرف واقعی خود را بخاطر دست بستگی هایی که دارند خود نمیزنند  بلکه به لابی هایی که با مشتهای دلار میخرند میزنند که در واقع هم حرفشان را زده باشند وهم گیر ها ودست بستگی های سیاسی برایشان نداشته باشد در همین رابطه سیاستمدار المانی میگوید
:
و ما، دوستان عزیز، بخصوص اینجا در آلمان مسئولیت داریم که اجازه ندهیم چنین چیزهایی دوباره اتفاق بیفتد و خدارا شکر ما همه (حداقل در مجلس آلمان ) از همه جناحها برآن توافق داریم.
احتیاج به جابجایی اشرف نیست. و چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم. و چه کسی مناسب تر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟


آری تمامی درد رجوی همین است که "مارا جابجا نکنیدو اخراج نکنید"چون ما امیدها داریم که شاید جرقه جنگی انجام بگیرد و ما هم مورد استفاد قرار بگیریم بطوریکه دیگر روزنامه سوئیسی در مورد همکاری با سیا و موساد درباره مجاهدین در روزنامه تاگ بلات مینویسد:
وجالب این جاست که هم سرویس مخفی آمریکا سیا و هم موساد سرویس مخفی اسرائیل بارها جنگجویان ارتش آزادی بخش را بارها برای عملیات مخفی خود علیه رژیم ایرا ن به خدمت گرفته اند.
یک نفر ناشناس از سیا در این  مورد میگوید "مجاهدین خلق اماده برا ی این میباشند که کارهایی برا ما ا نجام دهند که ما باید خوداز ان شرم کنیم و در این مورد به بهترین شکل باید سکوت کنیم ."این ظن در این اخری دوباره ظاهر شد زمانی که کارشناس اتمی ایران درتهران به قتل رسید

البته حسین مدنی سخنگوی "اشرف "به روزنامه لوس آنجلس تایمز گفته بود که :ما آماده هرنوع همکاری با کشورهای دمکراتیک از جمله آمریکا میباشیم



وباز قبلا از این هم تلویزیون یک آلمان از زبان مامور سیا افشا کرده بود :این ها تروریست هستند ولی تروریست های خوب ما 
و یا مامور پنتاگون به همان تلویزیون چیزی را میگوید که مامور سیا به تاگ بلات سوئیس گفته است :اینها برای ما کارهایی میکنند که ما خود از انجام آن شرم داریم


آری رجوی امیدش به
"شب قدری "مانند لیبی است که "ورود ارتش ازادیبخش "آنرا به طرابلس تبریک گفت ونشا ن داد که چه در ذهن دارد
در واقع دادوبیدادهای رجوی برای ایراد گیری به "مقر جدیدشان "لیبرتی "بیشتر درد دیگری را بیان میکند و آنهم  حسابهایی است که رجوی در مورد درگیری احتمالی بین رژیم ایران و آمریکا در منطقه است باز کرده است که میتواند طی چند ماه آینده به گفته کارشناسان اتفاق بیافتد و این دهان رجوی را برای ماندن در عراق پرآب کرد ه است ولی یک چیز را فراموش کرده است که در این صورت دیگر امنیت واقعی در عراق ندارد اگر جنگی درگیر شود چرا که دیگر در بلبشوی آنروزها باید انتظار احتمالا مورد حمله واقع شدن توسط افراطیون شیعه طرفدار رژیم ایران باشند. ولی رجوی در واقع سی سال است که در ذهنیات خود زندگی میکند و همیشه نیز حسابهای این "رهبر مدبر "نقش برآب شده است ولی باز رجوی رویش زیاد است . رجوی باید بداند که از این بوی کبابی که میشنود حتی خرداغ شده هم نصیبش نمیشود ولی چه میشود کرد سرنوشت رقت انگیز این جریان ارتجاعی را بخوبی این تیتر روزنامه سوئیسی بیان کرده است :مورد تحقیر وتنفر ، تعقیب 
   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر