۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

مصاحبه ن. هدایت با یک عضو سابق مجاهدین در باره وضعیت امروز وآینده مجاهدین

مصاحبه با یک عضو سابق مجاهدین خلق با درود به شما جناب "پیمان " لطف بفرمایید و مقداری از سابقه خود با این سازمان برای خوانندگان توضیح دهید؟
ج- من مدت هفده سال در عراق بودم که پس از مدتی به اروپا آورده شدم و از آنها جدا شده و اکنون در یکی از کشورهای اروپایی پناهنده سیاسی میباشم .
س- شما وضعیت فعلی مجاهدین را چگونه ارزیابی میکنید ؟آیا "لیبرتی "پایانی است بر مجاهدین در عراق ؟
 
ج-من فکر نکنم که رهبران مجاهدین صحنه عراق را بدون خونریزی ترک کنند و این فقط بستگی به فشار های اهرم و همچنین صبوری دولت عراق دارد که بهانه های کافی برای یک درگیری خونین را به سران مجاهدین ندهند و همچنین کسانی که از پشت میتوانند از جامعه بین المللی به این سران فشار بیاورند مانند همین کاری که د ر مورد عقب نشینی شان در انتقال به لیبرتی انجام داده اند که این ها مجبور شوند بدون یک خونریزی که درواقع نان رجوی را تامین میکند به لیبرتی برسند ودر انجا نیز افراد را واقعا از تحت قیومیت رجوی خارج نمایند وگرنه باید در لیبرتی هم در انتظار دردسرهای جدید ی باشند. به نظر من این بازی سیاسی برای رجوی هنوز تمام نشده میباشد و باید منتظر صحنه های دیگری از خونریزی اگاهانه سران مجاهدین باشیم و همانطور که گفته شد افشای ترفندهای رجوی و همچنین اگاهی به این ترفندها توسط دولت عراق وهمچنین فشار سازمان ملل و کسانی که اهرم این گروه را درپشت پرده دارند از نوع همان "توصیه های خانم کلینتون به "مریم رجوی است که نهایتا میتواندرهبری مجاهین رااز نقشه ها وطرحهای خونریزی که داشته است دور نگه دارد وگرنه به خاطر بیاورید که رجوی شعار "جنگ صد برابر " میداد و فریاد "بیا بیا" با توجیه اینکه این انتقالها "خواست رژیم ایران "است میپرداخت


س- ولی این خواست رژیم ایران هم هست ؟
ج-طبیعی است که رژیم هم بخواهد که بهرروی بادشمنی که با یکدیگر دارند این گروه را از هم بپاشد ویک مفر درکنار مرزهایش برای انها نباشدولی بیشتر باید گفت که این خواست دولت عراق است چون بهرشکل وجود مجاهدین برای انها یک دردسر اضافی بود که درواقع همان امریکاییها به آنها تحمیل کرده بودند و دیگر مجاهدین مهمان آمریکایی ها بودند ودر عراق علی رغم رقم سازیهای دروغین رجوی درواقع "مهمان نامحبوب "بقولی دیگر "مورد تنفر "بوده اند که چون سابقه همکاری با صدام حسین حتی اگربصورت صوری هم میداشته اند که این گونه نبوده است و خود من بارها سلاح و همچنین پول ودلار برای حمل به کاخ رجوی را شاهد ودرآن شرکت داشته ام ، و این مردم عراق درواقع بخش عظیمی اشان از این گروه خاطره خوبی ندارند و این است که اگر حمایت امریکاییها وحفاظت پنتاگون نبود این ها شاید در همانروزها توسط خود مردم عراق کشتار میشدند ولی چون دست حفاظت آمریکاییها بر سر آنها بود درواقع این انتقالها نیز در ادامه همان حفاظت از این ها توسط نیروهای امریکایی است که بصورت دنبالچه های آنها در آمده بودند همانطور که روزی دنبالچه صدام بودند وبا رفتن صدام در واقع انها نیز مجبور شدند خود را به جریانی از امریکاییها یعنی نئوکانها و پنتاگون بچسبانند و در مقابل هم خدمات خود را به امریکاییها و دستگاه سیا و پنتاگون وموساد عرضه نمایند همانطور که با دستگاه استخبارات عراق بده وبستان داشتند و این را باصطلاح تنها موازنه "بده وبستان در رده دو نیروی هموزن "توجیه میکردند وابزار واقع شدن خود را و در خیالات خود را در هم قدرتی مثلا صدام معرفی میکردند که بله با "قرار داد صلح به عنوان دولت سایه "بسته اند امروز هم میخوستند قرار داد با ارتش امریکا را در همان سطح معرفی کنند و درواقع رجویها عاشق این بازی ها هستند دیدید درحالیکه از یک طرف مالکی را "مزدرو رژیم "معرفی میکردند از طرف دیگر مریم رجوی پیام میداد که "حاضر است برای مذاکره به عراق برود"چون در خیالات خود میخواست این را القا کند که اگر این بشود پس او به عنوان "یک مقام رسمی "در بازیهای بین المللی به رسمیت شناخته میشود و درواقع این تیتر نگاری بر سر اطلاعیه شورا "بنا به توصیه کلینتون "هم از همان نوع خود بزرگ کردنهای بادکنکی رجوی است که البته همیشه زدو میترکد.
س-پس شما این اعتقاد را دارید که بازی رجوی در عراق ادامه خواهد داشت؟
همانطور که گفتم من فکر نکنم که رجوی صحنه را با آن شعارهای تند وتیزی که داده است ترک نماید مگر اینکه در پشت پرده به او قولهایی داده شده است مانند تضمین جان سران رجوی وخود رجوی ودر واقع بقولی "کمان را دادند برای حفظ کمان "یعنی همان اشرفی را که بنا بود برای "جهانی بایستد "را تحویل دادن تا بتوان امتیازات دیگری را که در پشت پرده داده شده است بدست آ ورد . البته رجوی اکنون در موضعی نیست که بتواند زیاد برای امتیاز گیر ی زیاد مانور بدهد و لی بهر روی در هر فازی شروع به نق زدن و سنگ اندازی خواهد کرد تا اینکه این افراد سرنوشتشان معلوم شود . البته همانطور که گفته شد باید این افراد را از  ا ختاپوس هشت پای تشکیلاتی رجوی در ابتدا بیرون آ ورد و این کار شاید به ا ین سادگی نباشد و لی بهر  حال شرایط لیبرتی میتواند از اشرف متفاوت باشد
س- ولی ا ین روند چه شکلی میتواند داشته باشد . منظورم این روند انتقال به لیبرتی و اینکه بالاخره آینده این تشکیلات رجوی در عراق به چه نقطه ای میرسد؟
ج- تابلوهایی که در این رابطه میتوان درست کرد زیاد نیست
-تضمین حفظ انتقال سران مهم تشکیلات به اروپا، بعد بردن افراد مطمئن تر به خارج کشور و بعد هم تعدادی را در انجا گذاشتن که سرنوشتشان در دست سازمان ملل باشد که تعدادی مانند گذشته به ایران داوطلبانه باز میگردند و بعد هم سرنوشت پناهگاه رمادی و یا تیف در انتظار بقیه باشد.
-تابلوی بعدی میتواند این باشد که رجوی پروسه راکش بدهد به امید تحولاتی مانند جنگ با ایران وعلیه ایران به این امید که این تاثیر خود را برروی تحولات انتقال انها بگذارد وحتی زمینه ای برای استفاده بیشتر از انها . البته باید این را بگویم که تعداد ی از اینها بصورت مخفی اکنون در ا ذربایجان در همکاری باموساد مستقر میباشند وتعدادی نیز به خدمت دستگاههای آمریکایی در امده اند که بصورت مخفی از انها استفاده میشود که بیشتر برای  عملیات در داخل است. به نظر من رجوی این خط را بیشتر پی گیری میکند یعنی کش دا دن پروسه انتقال و  حفظ تشکیلات درونی در لیبرتی به امید تحولات جنگ .این هم از دل تحلیل استراتژیک مجاهدین بیرون میاید که معتقد هستند که :یک برخورد نظامی بین آمریکا و متحدینش از جمله اسرائیل با رژیم ایران محتمل ترین میباشد
س-التبه ببخشید من این سوال را در بین میپرسم . ولی آمریکا که این ها را دارد میگذارد که انتقال داده شوند وبعضا نیز گفته میشود که چون مجاهدین آلترناتیو "نا مطلوب "برای آمریکا در بین اپوزیسیون میباشد برای همین درواقع دارند زیر آ بشان را میزنند؟
چ- این خیالات مجاهدین است . در ابتدا برای اینکه یک جریان بتواند آلترناتیو باشد باید قدرت داشته باشد ومجاهدین فاقد چنین قدرت در دنیای خارج مادی در درون ایران میباشند و عملا هم در عراق در همان زمان صدام هم حتی سالها بود که قفل شده بودند بطوری که رجوی میگفت که برای یک "دوره سوخته "اند ودر واقع مجاهدین قد وقواره یک آلترناتیو را ندارند که مثلا همین امروز هم اگر آمریکا رهاشون کند نمتیوانند حتی از خودشان دفاع کنند پس دستگاهی برای مانور جز همین تبلیغات برای روی تشکیلات خودشان ندارند و در استراتزی جنگی امریکا هم عراق بخاطر حساسیتش از نظر وجود شیعیان و قدرت جریانهای شیعه یک نقطه حتی در صورت حمله نظامی نیست که امریکا بخواهد آنها را در عراق بکار بگیرد وبرای جاسوسی وخرابکاری پیش از جنگ که همه جا میتواند انها را بکار گیرد .و سران مجاهدین هم که بارها وبارها با زبان صریح اعلام کرده ا ند که حاضر به پذیرش هژمونی آ مریکا میباشند وحاضر به بازی در سناریوی آنها میباشند ولی درواقع این آمریکا ست که از انها استفاده دیگری میکند واین جریان بهرروی خطری برای هیچ نیروی دیگری در چهار چوب اپوزیسیون سازی نیست بلکه مجاهدین میبایستی که خود را با استراتزی آمریکا وقف بدهند و این  امریکاست که با انها استفاده و بازی ابزاری میکند و امروز هم بدلائل حفاظت از آنها در جهت انتقال انهاست چون حفاظت از انها در عراق برای آمریکا هزینه دارد واین هم در صورتی که نیروهای شیعه عراقی    حتی حاضر به  تحمل خود نیروهای آمریکایی در عراق نمیباشند . نباید دچار جو سازی ها و بزرگنمایی ها ویا بقول خودشان "فیل هوا "کردنهای رجوی شد این ها  چوس فیل هم نیست و تنها ا دعا یی است که مصرف داخلی برای یک مشت هوادار متوهم دارد.
س-آیا بجز این دوسناریوی بالا سناریوی دیگر ی برای  آینده مجا هدین در عراق فرض دارید؟
نه به نظر من همانطور که گفته شد سعی در کش د ادن و یا اگر به نقطه قطعی رسید سناریوی اول را بکار خواهد برد که ته مانده ا فراد مهمش را انتقال به اروپا دهد که به آنها اطمینان کامل دارد وبرسر بقیه هم بازی خونینی در آ ورد و صحنه را هم در اخر ترک نماید و نیروهایی ته مانده غیر مهم خود را نیز سرگردان بگذارد و این را قبلا هم تقریبا در زمان اشغال عراق توسط ا مریکاییها انجام داد و بدنه پایین خود را در عراق حفظ کرد بطوریکه مهدی سامع میگوید در همان نقطه :در انتظار این بودند که نود درصد این نیروها از بین بروند وبقیه هم بدست رژیم بیافتند و این درحالی بود که رجوی در ا ردن خیمه زده بود و مریم رجوی هم با دار دسته  های گوناگونش به پاریس فرا رکرده بود .
س- آیا با این  اوضاع فعلی یعنی تشکیلات مجاهدین از هم پاشیده ست؟
نه ! به همان دلائل بالا که عرض کردم که رهبری مجاهدین زمین را خالی نخواهد کرد مگر اینکه قولهایی به آنها داده باشند ویا هنوز با گروگان گرفتن افرادش حتی در لیبرتی که به شکل های مختلف انها را تحریک نماید به  امتیاز گیری خواهد پرداخت ولی بهرروی تشکیلات رجوی در عراق رو به فروپاشی است که رو به نا بودی کامل در حرکت است ولی چه پروسه ای و  چه وقایعی میتواند این را روند را کند ویا تند کند بستگی به فاکتهای متفاوتی دارد که قبلا در موردش توضیح داده ام.
س - نقش مجاهدین در صورت جنگ بین آمریکا وایران چه خواهد بود؟
ج- د ردیدگاه من جنگ همه گیری رخ نخواهد داد که مجاهدین ویا امثالهم بتوانند وارد گود شوند . ضمن اینکه جنگی در سایه است که در انجا برای ترور وخرابکاری تعدادی از افراد مورد اعتماد مجاهدین در این جنگ در سایه شرکت دارند ولی جنگ گسترده ای برای اشغال را آمریکا نمیتواند انجام دهد بعلاوه در یک چنین جنگ گسترده ای مجاهدین نقشی نمیتوانند داشته باشند چون چه کسی به یک نیرویی نیاز دارد درحالیکه خود آمریکا در منطقه چهل هزار نیروی مجهز دارد پس ابدا و اصلا استفاده از مجاهدین بصورت نظامی مستقیم مطرح نیست چون بعید است که امریکا ظرفیت چنینی را داشته باشد که درگیر یک جنگ همه گیر با ایران شود ولی اگر هم شود یک دیوانگی است که عواقبش نامعلوم است و نقشی هم برای مجاهدین بجز برای جا سوسی وخرابکاری وترور در یک جنگ سایه توسط موساد وسیا و دستگاه امنیتی پنتاگون وشرکتهای امنیتی نمیتوان در نظر گرفت این هم نه برای تمامی افراد چرا که اکثر مجاهدین سنی بالاتر از پنجاه داشته ودرواقع در بازنشستگی میباشند پس از نظر فیزیکی هم دارای چنین توانی نیستند همانطور که گفته شد از بزرگ سازی مجاهدین مجاب نشوید این "فیل "موش هم نیست .
س-مجاهدین در روند سیاسی اینده ایران چه نقشی خواهند داشت ؟
ج- علی رغم تبلیغات مجاهدین، مجاهدین در درون ایران نقش اساسی ندارد واین را در اعتراضات شاهد بودیم که حتی رجوی مجبور به حمایت از موسوی شده و نامه به خبرگان مینویسد وامروز هم که نقشی برای خود قائل نمیبیند مجبور میشود که از زبان لابی های خارجی اش بر علیه "سبزها" بزند وبگوید که "آنها جزئی از رژیم "میباشند وبه کاخ سفید این رابگوید که برروی آنها سرمایه گذاری کند و سران سبز را مثلا محسن رضایی "خائن "مینامد همان سرانی که رجوی انها را تا چندی پیش اجبار ا و فرصت طلبانه حمایت میکرد واکنون میبیند که یک رقیب جدی در پارلمانهای اروپایی و کنگره امریکا در آ مده اند و این را اینطور ی فهمیده است که غرب برروی مجاهدین سرمایه گذاری نمیکند ودرواقع نو آمده است به بازار و کهنه شده است دل ازار ویا دیگر این راغرب فهمیده است که لاف در غربت های خانم رجوی به عنوان "شبکه های گسترده مقاوت "یک دروغ محض است . بهرروی آنچه که مشخص است روند تاثیر گذاری مجاهدین در بازیهای قدرت از بالا است یعنی همیشه در یمن حمایت خارجی از زمان خروجشان از عراق بوده  است بویژه از زمان رفتنشان به عراق در یمن حضور در عراق و حمایت صدام رجوی مانور میتوانست بدهد و بعد هم به یمن تبلیغات بر سر اشرف تنها تبلیغات برای بقا ی تشکیلاتشان در عراق مینمودن وهرگز یک روند تاثیر گذار در زندگی سیاسی روزانه اخیر در ا یران نداشته اند و بعید هم میرسد که حتی در آینده بدلیل ماهیت عقب افتاده اشان که مربوط به ده های شصت و همچنین روند رو به کا هش جریانهای سنتی در ایران مانند مجاهدین با شکل فناتیک و همچنین وجود نسلی  جدید در ایران مجاهدین با ا فکار عقب افتاد ه دگماتیک خود با کولت کیش شخصیت یک پایگاه واقعی در ایران داشته باشند .مجاهدین بااین ماهیت به گذشته تعلق دارند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر