منبع: گلوبال ریسرچ
فرانسیس بویل*
برگردان: خ. طهوری
فرانسیس بویل*
برگردان: خ. طهوری
… امروز جهان بر لبه پرتگاه یک جنگ جهانی دیگر قرار
گرفته است. دولت ایالات متحده آمریکا به افغانستان، عراق، پاکستان، سومالی،
یمن حمله کرد و به اسرائیل نه تنها اجازه داد، بلکه آن را مسلح و مجهز
ساخت تا در لبنان و فلسطین علیه بشریت دست به جنایت و نسل کشی بزند… امروز
دولت ایالات متحده به بهانهای کاملاً واهی که گویا ایران احتمالاً دارای
سلاح هستهای است، این کشور را تهدید میکند، هر چند که آژانس بینالمللی
اتمی این فرض را تاکنون رد کرده است. یکی از اتاقهای فکری انگلیس پیشبینی
کرده که اگر آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کنند، ٢٫۸ میلیون ایرانی
نابود خواهند شد! آمریکا و اسرائیل هماکنون آماده اند تا از سلاحهای
تاکتیکی هستهای استفاده کنند.
در واقع امروز سلاحهای هستهای تاکتیکی در برنامهها و
دروس تعلیمی ارتش آمریکا ادغام شده اند. من پیشگفتار آن را خوانده ام.
سلاحهای هستهای از آغاز زمامداری بوش کوچک به عنوان سلاحهای معمولی
محسوب میگردند.
به خاطر بیاوریم. هنگامیکه رییسجمهور پوتین در ایران
بود، گفت که او معتقد نیست که ایران دارای بمب اتمی است.
به دنبال آن
رییسجمهور بوش علناً با آغاز جنگ جهانی سوم تهدید کرد. آیا این تهدید را
به خاطر میآورید؟ او دنیا را تهدید کرد که جنگ سوم را آغاز خواهد کرد! من
در تمام طول عمر خود یک چنین تهدیدی را به یاد ندارم. ما باید به عقب
بازگردیم. به هیتلر، موسولینی و یا توخو (نخستوزیر ژاپن در جنگ جهانی دوم)
تا از دهان یک صاحب منصب عالیرتبه دولتی یک چنین تهدیدی در مورد جنگ
جهانی بشنویم.
این تهدید چه معنی دارد؟ این تهدید به روسیه گفت: «برای
تو بهتر است، وقتی که ما به ایران حمله میکنیم، آرام باشی.» این تهدید
ایران نبود. حمله به ایران تنها یک کشتار به راه خواهد انداخت، ولی جنگ
جهانی نخواهد شد. روی سخن به روسیه بود: «بهتر است تو دخالت نکنی. ولی اگر
بخواهی در مورد ایران مانع ما شوی، حاضریم جنگ جهانی سوم را پذیرا شویم.»
حمله به ایران تمامی این منطقه از جهان، از مصر تا هندوستان و از ازبکستان
تا دیهگوگارسیا را به آتش و خون خواهد کشید. دوست و همکار منHans von
Sponeck دیروز پیمان ضد-ناتو را روی نقشه به من نشان داد: روسیه، چین و به
اصطلاح کشورهای آسیای مرکزی متمرکز در سازمان امنیت جمعی. اگر آغاز جنگ اول
و جنگ دوم جهانی را مطالعه کنید متوجه خواهید شد که حمله به ایران
میتواند واقعاً جنگ سوم جهانی را باعث شود. به خاطر بیاورید بوش تهدید
کرده بود. و این جنگ میتواند به سادگی به جنگ اتمی تبدیل گردد. من با
خطراتی که ما انسانها امروز با آن روبهرو هستیم شوخی نمیکنم.
ما بر لبه پرتگاه یک جنگ هستهای قرار گرفته ایم و هر
کس که کوشش کند جهانبینی هستهایگرایی و افسانههای مربوط به آن، یعنی
مشروعیت و وظیفه اخلاقی سلاحهای هسته و تهدید توسط آن را از بین ببرد،
باید به یاد داشته باشد که دوران هستهای از انجام گناه ابوالبشر در
هیروشیما و ناکازاکی آغاز شد. این سلاحها همیشه جنایتکارانه بوده اند! به
خاطر بیاورید که آنها تکامل یافتند تا بتوان با نازیها مذاکره کرد،
بدون ترس از اینکه شاید نازیها زودتر به آن دست یابند. و بعد به دلیلی
این سلاح علیه ژاپن به کار گرفته شد تا قدرت خود را نشان دهند و باقی جهان
را مرعوب سازند.
هرچند همانطور که در منشور نورنبرگ، ۸ اوت ١۹۴۵ (یعنی
درست چند روز بعد از بمباران هیروشیما و یک روز قبل از بمباران ناکازاکی)
تعریف شده بود ویرانی عمدی شهرهای بزرگ، شهرها و دهات یعنی بمباران
هیروشیما و ناکازاکی نیز جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب میشد، ولی
منشور نورنبرگ تنها در مورد سران نازی معتبر بود و طبیعتاً هرگز شامل حال
محکوم کنندگان نمیگردید. …
… اکنون از طرف آمریکا و اسرائیل استفاده از سلاحهای
هستهای به عنوان وسیله جنگی علیه ایران در نظر گرفته شده است. ما به
کرّاّت از مأمورین بلندپایه دستگاه دیپلماسی جورج دبلیو بوش و در حال حاضر
باراک اوباما شنیدهایم که :«کلیه گزینهها روی میزند.» و آنها واقعاً بر
این عقیده اند: نه تنها خشونت، بلکه خشونت هستهای. این تهدید بنا بر کلیه
قواعد بینالمللی حقوق بشر از جمله بنا بر کنوانسیون سال ١۹۴۸ در مورد
نسلکشی که به وجود آمد تا از امکان تکرار جنایات هولوکاست رژیم نازی علیه
یهودیان، لهستانیها، روسها و اوکرائینیها جلوگیری به عمل آورد، ممنوع
است. علاوه برآن، استعمال سلاحهای هسته مغایر قطعنامه مجمع عمومی سازمان
ملل متحد است که مکرراً آن را یک جنایت بینالمللی دانسته و طرد کرده. ما
باید بدانیم که اگر بخواهیم از سلاحهای هستهای استفاده کنیم و یا آن را
به عنوان ابزار تهدید استعمال نماییم، نه تنها غیراخلاقی و قانونشکنانه
رفتار کرده ایم، بلکه مرتکب جنایت شده ایم.
… در نتیجه کلیه مأمورین دولتی کشورهای دارای سلاحهای
هستهای، نه تنها ایالات متحده آمریکا (که از همه بدترند)، بلکه همینطور
روسیه، فرانسه، انگلیس، چین، هندوستان، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی
جنایتکارند. آنها به خاطر تهدید تمامیت بشری به نابودی، جنایتکارند! … در
گزارش دیوان لاهه تهدید به استعمال سلاحهای کشتار جمعی از نظر قضایی معادل
استفاده از آن است. اگر کشتار جمعی انسانها یک جنایت است، تهدید به
استعمال از آن نیز یک جنایت به شمار میرود.
اینطور به نظر میرسد که کشورهای دارای سلاحهای
هستهای، انگشت روی ماشه هفتتیرهای آماده خود، لوله آن را به شقیقه کلیه
بشریت میفشرند! در هر سیستمی از حقوق جنایی این رفتار جنایتکارانه محسوب
میشود. در ایالات متحده آمریکا آن را اقدام به قتل محسوب میکنند و متهم
به دادگاه احضار میگردد. اکنون مأمورین دولتی ایالات متحده میلیونها نفر
انسان در تمام جهان و امروز به ویژه مردم ایران را تهدید به قتل میکنند.
… کلیه مأمورین دولتی و افسران نظامی که یک جنگ اتمی را
آغاز کنند و به انجام رسانند، شخصاً به خاطر جنایت علیه صلح و علیه بشریت،
مسؤول جنایت جنگی و نسلکشی خواهند بود. و این افراد، خواه دولتمرد و یا
افسران بلندپایه حق ندارند در دفاع از خود اجرای دستور، منافع کشور،
مقابله به مثل، دفاع از خود و یا رییسجمهور بودن را بهانه کنند. کلیه این
دفاعیات توسط وکلای مدافع متهمین نازی در نورنبرگ مطرح شد و مورد قبول
دادگاه واقع نگردید. و امروز در ایالات متحده آمریکا با شروع دولت جورج
دبلیو بوش و ادامه آن توسط اوباما میتوانید از زبان وکلای حقوق بینالمللی
که برای دولت کار میکنند و از دهان بسیاری که در بخشهای خصوصی به کار
اشتغال دارند بشنوید که برای توجیه سیاستی که ایالات متحده آمریکا در جهان
اعمال میدارد همان استدلالهای نازیها به کار برده میشود. از اینجا
میتوان دید که وضعیت چقدر مأیوس کننده است.
تمام دکترین بوش در رابطه با جنگ پیشگیرانه که اکنون
قرار است از طرف اوباما رسماً پس از ١۸ ماه ملغا شود، از طرف مدافعین
نازیهای متهم تقدیم دادگاه گردید و مقبول واقع نشد و در نورنبرگ استدلال
این بود: چیزی به معنی دفاع از خود پیشگیرانه و یا چیزی شبیه به آن وجود
ندارد. دفاع از خود تنها میتواند در رابطه با قوانین بینالمللی تعیین شود
و آزمون آن خیلی ساده است: لزوم دفاع از خود باید تهدید مستقیم و عظیم
باشد و وقتی برای تعیین وسیله، ابزار، تفکر و تعمق باقی نگذارد. این تهدید
طبیعتاً افغانستان یا عراق، لبنان و یا فلسطین، ایران و یا سومالی، یمن و
یا پاکستان نمیتواند باشد. و کلیه قربانیان ناشی از این دکترین دفاع
پیشگیرانه نازیها از طرف وکلای بینالمللی خودفروخته و حقوقبگیر دولت
آمریکا مورد توجیه قرار گرفتند. آنها اکنون از خدمت دولت خارج شده اند و
به جهان آکادمیک پا نهاده اند و به همان صورت کوشش میکنند این دکترین و
این سیاست را که در نورنبرگ به عنوان جنایت محکوم شده بود، توجیه کنند.
امپراتوری، از این مدیریت به مدیریت بعدی تغییری حاصل
نمیکند! در آمریکا دولت توسط خبرگانی هدایت میشود که یا امپریالیستهای
لیبرال، امپریالیستهای محافظهکار و یا امپریالیستهای ارتجاعی مثل
نئوکانها هستند. ولی همه آنها امپریالیست اند! و آنها معتقد به تصمیم
الهی برای امپراتوری آمریکا میباشند. آمریکا اینطور شروع شد. به یاد
دارید که ایالات متحده آمریکا چگونه حیات خود را آغاز کرد؟ مهاجرین
سفیدپوست اروپایی به شمال آمریکا آمدند، میلیونها نفر مردم بومی را نابود
کردند و سرزمینهای آنها را ربودند و امپراتوری را بنا کردند. این روند
هماکنون که ما در این مورد صحبت میکنیم، ادامه دارد.
تهدید به استعمال سلاح هستهای که ما آن را «بازدارنده
اتمی» مینامیم (که البته تروریسم هستهای مناسبتر است) به معنی اجرای
کامل یک فعالیت جنایتکارانه بینالمللی است: برنامهریزی، فراهم ساختن
مقدمات، تبلیغ و توطئه برای اجرای جنایت علیه صلح، علیه بشریت، جنایت جنگی و
نسلکشی. ما وکلای دادگستری آن را «inchoate crimes» (جنایت در شرف تکوین)
مینامیم، نه جرم اصلی. اقداماتی که به جنایت اصلی منجر میشوند. این
اقدامات در نورنبرگ جنایت اعلام شدند تا مرز مشخصی کشیده شود تا ما راه
رسیدن به این مرز مشخص را به عنوان جنایت محکوم کنیم.
در مورد سلاحهای هستهای، اگر روزی جنگ اتمی آغاز
گردد، به شدت تردید دارم که ما بتوانیم دادگاهی برای جنایتکاران جنگی داشته
باشیم. یعنی این به ما شهروندان جهان بستگی دارد که یک جنگ هستهای را
متوقف کرده و از آن ممانعت به عمل آوریم و تهدید، توطئه، تبلیغ برای
استفاده از سلاحهای هستهای را متوقف ساخته و از آن جلوگیری کنیم. «همه
گزینهها روی میز است» یک تهدید مشخص برای استعمال سلاحهای هستهای است و
بنا بر گزارش دیوان بینالمللی یک تهدید مشخص جنایتکارانه علیه ایران.
* استاد دانشگاه ایلینویس در رشته حقوق بینالملل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر