هوچی گری بدور معرکه گیری رضا پهلوی این روزها بازار داغ نیروهای راست طرفدار امپریالیسم شده است . بریدگان توده ای و سلطنت طلب های بریده از مردم و بقول خودشان "ضد پنجاه و هفته ها " این روزها در هرگوشه دنیای فضای مجازی به یک نوع هوچیگری به گرداگرد رضا پهلوی راه انداخته اند. هدف از این هوچی گری در چیست ؟
اکنون که اوضاع خاورمیانه داغ از قیامهای مردمی شده است وتوانسته شده است که توسط امریکا و نیروهای ارتجاعی ضد زحمتکشان وکارگران به بیراهه کشانده شود ودرحالیکه رژیم ایران در بحرانی از تضادهای داخلی وبین المللی گرفتار شده است ، بوی کباب البته به دماغ بسیاری رسیده است که در این فضای فعلی جواب پیام هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه آمریکا را بدهند که باید "اپوزیسیون ایرانی تقاضای کمک "نماید تا مانند موارد دیگری مانند لیبی و سوریه امروز نیز کمک دریافت کند.
وبا توجه به داغ شدن بازار جنگ احتمالی در خلیج فارس و بین نیروهای امپریالیستی و ارتجاع جمهوری اسلامی نیروهایی به تک وتاب افتاده اند که زمینه یک نیرو و بقول خودشان نیز "آلترناتیو "را برای روزهای دگرگونی پایه گذاری نمایند ودر این راه نیز رضا پهلوی با برنامه ریزی قبلی سیا و بخشی از هیئت حاکمه آمریکا به تکاپوی بیشتری افتاده است تا بتواند هم در مقابل رقبای دیگر که اکنون صحنه را بدلائل مختلف خالی کرده اند ، جای پرکند و خود را به عنوان "رهبر "جا بزند . ولی او نه از مشروعیت ونه از پایگاه مردمی و نه از وزنه ای دربین اپوزیسیون برخوردار است این را خود بخوبی اگاه است وبهمین دلیل نیز در مصاحبه هایش مجبوراست که تکیه به "وحدت "نماید و همچنان انگشت خود را به سوی جهموری اسلامی نشان دهد که وبطور مستقیم بی آبرویی تاریخی خود را با بی آبرویی رژیم ایران پاسخگو باشد . او که بخوبی میداند هیچ پایگاهی نه در بین اکثریت مردم ایران ونه اکثریت اپوزیسیون ایرانی دارد اکنون با هزینه های میلیونی و با همیاری بخشی از رسانه های بین المللی و همچنین با ساخت و پاخت سرازیر شدن دلارها به جیب بخشی از اپوزیسیون وابسته در جهت ایجاد یک "همبستگی ملی "بقول خودشان میباشند تا بتواند مانند "شورشیان عراقی یالییبیایی و سوری "نیز به نقشی که امپریالیسم جنگ طلب از انها برای جانشینی میخواهد بپردازند. ولی حسابهای رضا پهلوی مانند حسابهای مسعود رجوی طی سی ساله گذشته از جمله حسابهایی است که این دسته از نا بینایان سیاسی برای خود کرده اند که با واقعیات اجتماعی هماهنگی ندارد . د راپوزیسیون ایرانی علی رغم مخالفت شدید با رژیم اسلامی یک روحیه ضد جنگ وضد تحریم وجوددارد و بعلاوه مردم ایران یک تاریخچه ذهنی از پنجاه سال حکومت ننگین پهلوی را در ذهن دارند و بسیاری حتی گناه وجود رژیم ملاها را در وجود منحوس پنجاه سال حکومت پهلوی میبنیند که با سرکوب بیرحمانه تمامی آ زادی خواهان و جنبش ها از جمله مصدق پایه های رشد سنت واسلام را در جامعه ای که با سرکوب بسته نگه داشته بود فراهم آورد. رضا پهلوی به خیال خود میخواهد فضای خلا ایجاد شده را پر کند و به عنوان یک "رهبر کاریسما "وارد میدان شود ولی او نه تاریخا و نه ذهنا چنین ابعادی را ندارد و هیچ پایگاه مردمی نیز برای او وجود ندارد ومشروعیتی نیز ندارد چرا که مردم ایران این مشروعیت را به خاندان او در سال پنجاه وهفت گرفته و حکومت خاندانش و پادشاهی را که او خود رامنتسب به ان میداند به زباله دانی تاریخ انداخته اند. او در مصاحبه هایش بطور مکرر مجبور است که بگوید که در ایران دارای "شبکه "میباشد که البته "مخفی "میباشند و حتی حاضر نیست که اعضای خارج نشین آن کنگره یا شورای فرضی خود را بگوید و بر فرض نیز این به تنهایی نمیتواند نشان دهنده یک حرکت برا ی سرنگونی نمیباشد چرا که برای سرنگونی رژیم اگر به حمله نظامی امید بسته نشده باشد یک پایگاه مردمی نیاز است که رضا پهلوی فکر کرده است که میتواند با هیاهو جنجال در فضای مجازی میتواند آنرا بدست آورد . که البته فرض ا و برای به قدرت رسیدن دقیقا در این نقطه نیست که با حمایت مردم به دگرگونی و تغییر رژیم برسد بلکه تمامی امیدش به همان کسانی میباشد که امروز در دستگاههای حاکمه آمریکا و در رسانه های جهانی او را میخواهند حلوا حلوا کنند و بسی چاکرمنشانی نیز در باصطلاح این اپوزیسیون پیدا شده اند که به پای پرجم او سینه میزنند ولی این بهیچ روی واقعیت ندارد.
در همین رابطه نیز کسانی با جار وجنجال وبادریافت کمکهای مالی وغیره با هدف به حلوا حلوا کردن رضا پهلوی پرداخته اند و این روزها میپردازند تا بتوانند فضای اپوزیسیون ایرانی را به نفع او بچرخانند ولی این یک خیال خام است چرا که مقاومت علیه خاندان پهلوی که رضا پهلوی خود را منتسب به پدر جنایتکارش میداند هرچند که مرتب ذکر میکند که او "فقط یک فرد " ایرانی است . او دارای کمترین صداقت میباشد زیرا که پدرش میلیاردها دلار پول این ملت را دزدید وبه خارج برد و رضا پهلوی با ان زندگی کرد و پایه های زندگی مادی خود وخانواده اش به بهترین وجه ساخت . او اگر کوچکترین صداقتی داشت در ابتدا یک برخورد قاطعانه با گذشته جنایتکارانه پدر ش میکرد و بعد هم پولهای دزدیده شده توسط خاندان پهلوی را مشخص میکرد و بعد هم بخاطر مفت خوری خود وخانواده اش یک معذرت خواهی این پولها را به یک حساب مردم ایران میریخت تا یک روز در ایران آزاد از اخوند بدست مردم ایران برگردانده شود. ولی او وخاندانش دزدانی هستند که دوباره سر از قعر تاریخ وزباله دانی تاریخ و قبرستان تاریخ براورده اند و پس از پنجاه سال جنایت امروز به یکباره با هویت همان پادشاهی جنایتکار که هرچه داشت سرکوب بود بیچارگی برای مردم وفقر وسرکوب واعدام وساواک ، امروز مدعی ازادی خواهی نماید .این هویت جنایتکارانه رضا پهلوی در واقع چیزی است که او خود را به ان مفتخر و ادامه دهنده راه انها میداند و خود را به سلسله جنایت پادشاهان منتسب میداند و ازانها هویت میگیرد . پس هویت رضا پهلوی با توجه به اصرار خود بر این وابستگی موروثی به سلطنت یک هویت جنایتکارانه میباشد هرچند خود او مسقیم مسئول جنایات پدرش نیست ولی خود را وارث تاریخی یک جنایتکار میداند واز طرف دیگر از میلیارد ها دزدی وجنایت پدرش اکنون خود را فرزند بیولژیکی وسیاسی او میداند و مدعی تاج و تخت شده است ولی این بار با قیافه اینکه "اگر مردم بخواهند". مردم ایران نه تاریخی خود را در یک سرپیج بزرگ تاریخ در سال پنجاه و هفت به نظام پا دشاهی بیان کرده اند و انرا به زباله دانی تاریخ انداخته اند چرا باید دوباره بالا ا ورده خود را بخورند ؟ این مدعیان بهر روی با همه جار وجنجال و هزینه ها یی که میکنند وبا تمامی طراحی هایی که در پشت پرده برای جا اندا ختن این شازده وجود دارد باید گفت که هیچ موفقیتی نخواهد داشت و این جنجالی است که صرفا با هزینه بالای ما لی به یک مشت پاد و در فضای مجازی لاتهای مختلف در چاتها ورسانه ها راست ایرانی به ان دا من زده میشود وهیچ پایه واقعی مادی در جامعه ایران ندارد. اگر افغانی ها پس از سرنگونی طالبان ظاهر شاه خود را برگزیدند مردم ایران هم که با قیام خود ونه با کودتا این شاه وشاه شاهان را با توبه گرگ مرگ است بیرون نمودند ، دوباره شازده را به تخت پادشاهی خواهند رساند مگر اینکه دوباره بخواهد با حمایت همان اربابان ا ستعماری و چماق داران آماده شده در فضای مجازی و واقعی وشعبان بی مخ هایش بر ایران تسلط پیدا کند که باید گفت این هم دیگر زمانش گذشته است . میماند تنها جار وجنجال شازده که نباید آنرا جدی گرفت و این هم از همان هخابازیهای فضای مجازی است که پس از چندی بی اعتباری خود را حتی برای طراحان پشت پرده در سیا نیز به اثبات میرساند
درهمین رابطه
رضا پهلوی: در پیگرد قانونی علی خامنهای تا آخر راه خواهیم رفت? دزد به دزد میگوید رویت سیاه ،سه پایه میگوید
"شاه زاده" در حسرت دخالت نظامی جمال کمانگر
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر