۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

عدم موضع گیری صریح گروههای اپوزیسیون. بسیچ توده ای مرگ بر جنگ تجاوزکارانه امپریالیستی،زنده باد ازادی وبرابری


گروههای متفاوت اپوزیسیون ایرانی از یک موضعگیری صریح نسبت به وضعیت موجود و جنگ پرهیز دارند . انها تنها به توضیح اوضاع میپردازند و از گفتن صریح یک موضع که بلاخره تکلیف در شرایط فعلی چیست طفره میروند.
ما در اپوزیسیون ایرانی با سه جریان روبرو هستیم :موافقین حمله نظامی که سقوط رژیم ایران وشانس خود را در این میبینند که جنگی گسترده علیه ایران انجام گیرد مانند مجاهدین خلق ، سلطنت طلبان و بخشی از سبزها که طیفی از جرسی ها و جمهوری خواهان  را در بر میگیرد.
بخشی میخواهند همزمان رژیم را سرنگون کنند چون این ادعا را میکنند که ما "نمیتوانیم جلوی آمریکا و اسرائیل بایستم پس میریم در شرایط جنگ برای سرنگونی رژیم " این را جریان تقویی  از حزب کمونیست کارگری میگوید
بخشی نیز مساله را بطور صریح وروشن دشمن را امپریالیسم معرفی میکنند که باید در مقابل ان ایستادگی کرد مانند حزب توفان
وبخش دیگری هم از زمین وزمان میگویند ولی نمیگویند که بالاخره تکلیف چیست ؟چه باید کرد باید تنها نظاره گر بودوتنها با توضیح اینکه امپریالیسم و  ارتجاع جمهوری اسلامی از فضای جنگی "استفاده "میکنند و "زحمتکشان "در زحمت  میباشند وتنها با توضیح شرایط و اینکه جنگ هنوز که وجود ندارد پس فعلا به همان موضع قبلی ادامه میدهیم و تنها به توضیح و تشریح اهداف و چه کسی از فضای جنگی سود میبرد میپردازند


ولی :باید بطور مشخص روشن کرد که بالاخره این تهدید جنگ یک امرجدی است ویا یک امر "توطئه " است و رزیم ایران "وابسته به امپریالیسم " است و سرمایه داری جهانی و این ها همه "بازی " است ؟نمیشود هم گفت که قضیه جدی است و هم خطری نیست ؟بالاخره نمیشود در بین زمین و ا سمان بود و بندبازی در موضعگیری کرد. اگر کسی معتقد به این است که این ها همه "توطئه "است بین رژیم و امریکا و همه اش باز ی است و رژیم وابسته به امپریالیسم جهانی است پس تکلیف روشن است جنگ جدی نیست و نباید بیش ازاین در این بازی درگیر شد و اعلام کرد که این توطئه های رژیم و ا مریکا برای سرگرم کردن و انحراف در مبارزات مردم زحمتکش است .نمیشود هم گفت هست و هم نیست هم جدی است و هم توطئه است این بیشتر بند بازی سیاسی است اگر  نشان از  سردرگمی نباشد.
دومین نتجه این است که این جنگ جدی است :خوب حال باید دید که کدام موضع گیری را باید کرد :باید گفت که جنگ را ما نمتیوانیم جلویش را بگیریم زورمان هم نمیرسد پس خود را برای زمان بعد از شروع جنگ آماده میکنیم که برویم ور ژیم  را سرنگون کنیم .
در این رابطه باید دو مساله را بطور عینی وبطور واقعی با ان برخورد کرد :در جنگ ایا همیشه انقلاب بیرون امده است واز دل  جنگ دموکراسی . تاریخ اخیر وجلو ی جشممان در عراق، لیبی وافغانستان و حتی در کشورهایی مانند مصر وتونس که بخشا مردم در خیابان بوده ومیباشند مساله را گونه ای دیگر نشان میدهد . یعنی از دل جنگ جز فقر ، میلیونها کشته و نا بودی محیط زیست ، نابودی زیر ساخت ها و غارت دوباره وگسترده تر کشورهای مورد تجاوز را بهمراه نداشته وندارد و از نظر سیاسی نیز نه انقلاب از ان خارج شده است و نه یک" دولت دمکراتیک" مردمی .
بعضی میگویند در باره ایران متفاوت است :بله در ایران تخریب وکشتار مردم وابعاد سیاسی ونظامی واقتصادی اش نه فقط برای مردم ایران بلکه برای مردم منطقه و جهان غیر قابل پیش بینی است وکارشناسان بسیاری انرا شروع یک جنگ جهانی سوم هم میخوانند که میتواند با چنین جنگی شروع گردد.
کسانی که در واقع مساله جنگ را کوچک میشمارند و فکر میکنند که هرچه باشد شرایط سیاسی اش بهتر از شرایط فعلی رژیم است باید نگاهی به عراق و ا فغانستان بیفکنند و بعد سخن برانند. اینها با سادگی تمام در حالیکه در خارج کشور نمیتوانند میلیونها ایرانی را بسیج نمایند و تنها در تظاهرات انها چند ده نفر  شرکت میکنند به یکباره مدعی سرنگونی میشوند . در نزد کسانی که چنین ادعایی دارند چنین ظرفیتی وجود ندارد وبقول معروف ما ست ترش از تاقار ان پیداست و این نیروها مانند حزب کمونیست کارگری تقویی درواقع به جنگ خوش ا مد میگویند و همسو با اشغالگران خود را مینمایند وبا توهم "سرنگونی " که در ظرفیت فیزیکی حزبی انها نیست  و عملا  بیشتر شعار میباشد  وعملا خوش ا مد گویی به جنگ امپریایستی علیه مردم  ایران میباشد.
دسته دوم :که میخواهند در واقع تنها علیه امپریالیسم باشند و عمده بودن آن برای انها به سمت وسوی همکاری با رزیم میتواند سوق داده شود و این جنگ را میخواهند بهانه ای برای درکنار رژیم قرار گرفتن میخواهند بنمایند که این طیف نیز بخشی از اپوزیسیون راست تا رژیمی های اخیرا سبز شده در خارج کشور میباشند.

ولی اگر جنگ را جدی فرض کنیم باید حول محور جنگ  برای توده ها ی مردم زحمتکش روشن کرد که این جنگ عواقب گسترده غیر قابل پیش بینی تا مرزوجود یک جنگ جهانی سوم میتواند بهمراه  داشته با شد بهره برداری ان در درجه اول در  خدمت امپریالیسم وصهیونیزم و ارتجاع منطقه ا ز جمله جمهوری اسلامی در ابتدا میتواند باشد و توهم سرنگونی وایجاد دمکراسی در یک  جنگ ا مپریایستی با توجه به عدم سازماندهی توده ای در یک ا لترناتیو منجر به سناریوی غیر قابل پیش بینی برای مردم زحمتکش ایران ومنطقه حد اقل خواهد بود.
باید حول محور نا بود جنگ امپریالیستی زنده باد ا زادی ودمکراسی و برابری وصلح به میدان مبارزه با خونخواران وجنگ طلبان چه در صف کشورهای غربی و چه در مقابل ارتجاع منطقه مردم منطقه و ایران ومردم صلح دوست د رکشورهای غربی را بسیج نمود . مرگ بر جنگ امپریالیستی ما خواستار آزادی وبرابری میباشیم در واقع نفی جنگ ومبارزه با جنگ را در خود داراست ودرمقابلش نیز الترناتیو ان نوشته شده است ودر صورت بروز یک جنگ نیز باید با ان همچنان مبارزه کرد یعنی با جنگ وتجاوز ا مپریالیستی و برای ایجاد کردن  منطقه وایران برای مردم زحمتکش با ا زادی وبرابری . باید به مقابله با امپریالیسم پرداخت وبا تجاوزش وشعار محور ی را با مرزهای روشن با جریانهای ارتجاعی از جمله جمهوری اسلامی .
مرگ بر جنگ امپریالیستی تجاوز کارانه وتروریستی ، زنده باد آ زادی وبرابری  که با مرگ بر جمهوری اسلامی همراه خواهد بود ولی مقدم مقابله با جنگ امپریالیستی متجاوزانه و بسیج توده ای حول این محور  و  الترناتیو برابری وآزادی است
ن. هدایت ، دسامبر دوهزار ویازده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر